

حق طلاق یا وکالت در طلاق
حق طلاق چیست؟
همه ما بارها و بارها اصطلاح حق طلاق زن را شنیده ایم. برخی فقط این اصطلاح را شنیده اند و نمیدانند حق طلاق به چه معناست. در اینجا به بررسی این موضوع می پردازیم.

حق طلاق
طبق ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی و شرع، حق طلاق به دست مرد می باشد اما مرد می تواند شخص دیگری را به عنوان وکیل برای طلاق قرار دهد که یکی از این اشخاص می تواند همسرش باشد.
حق طلاق یا وکالت در طلاق به دو صورت انجام می پذیرد:
- به صورت شرط ضمن عقد در سند نکاحیه نوشته می شود.
- دومین راه این است که زوج (مرد ) به دفتر اسناد رسمی مراجعه نماید و وکالت در طلاق را به همسر یا فرد دیگری واگذار کند. اگر زوج در خارج از کشور باشد باید به سفارت یا کنسولگری ایران در آنجا مراجعه کند و حق طلاق را به هر کسی که می خواهد واگذار نماید. مورد رایج در این است که فرد وکالت در طلاق را به همسرش می دهد اما طبق قانون می تواند به هر کسی که دوست دارد اعم از پدر یا دوست اعطا نماید.
در حق طلاق نکته مهم حدود اختیارات می باشد ، اگر بخواهیم مثالی از این امر داشته باشیم این است که آنچه که در حق طلاق اهمیت دارد حدود اختیارات است. برای مثال زوج می تواند خواستار این باشد که در حق طلاق طلاق در قبال بذل تمام یا هر مقدار از مهریه قید شود یا این که می تواند هر مورد دیگری را در ازای وکالت تامی که به زوجه می دهد داشته باشد. بنابراین در پاسخ به این پرسش عام که آبا با گرفتن حق طلاق امکان گرفتن مهریه وجود دارد یا نه باید گفت که بستگی به حدود اختیارات وکیل در وکالت در طلاق دارد.
اگر زنی وکالت در طلاق از همسرش داشته باشد بدون نیاز به حضور شوهر در تمام مراحل و از طریق وکیل دادگستری می تواند با طلاق توافقی ، به راحتی طلاق بگیرد. برای اطلاع بیشتر در خصوص مراحل طلاق با داشتن حق طلاق را روی لینک آبی رنگ کلیک نمایید.
حال پرسش دیگری هم که در این زمینه وجود دارد این است که آیا زن هم می تواند وکالت را به شوهر خود بدهد؟ در این مورد مشکل حقوقی و قضایی وجود نداد و زن هم می تواند به دفتر اسناد رسمی مراجعه کند و همسر خود را به عنوان وکیل برای مطلقه نمودن از جانب خود با وکالت بذل تمام یا قسمتی از مهریه را بدهد.به ندرت این نوع وکالت پیش می آید اما منع قانونی ندارد . تنها مشکل این نوع وکالت نامه در این است که زوج وکیل زوجه می شود و در آزمایش بارداری یا بکارت باز هم باید زوجه حضور داشته باشد.
با وجود حق طلاق یا همان وکالت در طلاق چرا بازهم نیاز به وکیل دادگستری می باشد؟
هر کسی قادر می باشد که امور حقوقی و اداری خود را به دیگری بسپارد اما وکالت در دادگاه نیازمند پروانه وکالت و تخصص می باشد و این طور نیست که هر کسی با داشتن وکالت در دفترخانه از دیگری به جای او در دادگاه وکالت کند.
یک امر الزامی می باشد که فردی که به عنوان وکیل در دادگاه حاضر می شود باید دارای پروانه وکالت باشد و به همین دلیل است که زمانی که زن از شوهر خود وکالت دارد باید برای او وکیل دادگستری هم انتخاب کند.
با وجود تمامی این ها زوجه می تواند وکیل نداشته باشد چون که داشتن وکیل کاملا اختیاری می باشد. اما باید به این نکته هم توجه داشت که اگر وکالت طلاق زوجه شروط یا معلق باشد در این صورت مراحل طلاق به سرعت طی نمی شود و زوجه با این شزایط مجبور است که در دادگاه ثابت کند شرط ضمن سند وکالت محقق می باشد و بعد می تواند از وکالتی که از شوهر خود گرفته است استفاده کند . در نتیجه کلی می توان گفت که اگر وکالت در طلاق گرفته می شود بهتر است بدون قید و شرط باشد چون شرط گذاشتن نوعی سنگ انداختن است و این شرط از ارزش وکالت می کاهد.
باید دقت شود که در شروط قرار داد نباید نوشته شود این حق طلاق به زوجه داده شد چرا که این عبارت کاملا غلطی می باشد و هیچ اثر حقوقی مدارد چرا که حق طلاق مرد قابل واگذاری نمی باشد و فقط می توان به زوجه یا شخص دیگری در این مورد وکالت داد.